Web Analytics Made Easy - Statcounter

از شدت این احساس نامه‌ای به پیشگاه ملت ایران نوشته‌ام. خدا را شاهد می‌گیرم که انگیزه‌ام احساس ملی و حق‌شناسی به همه خدمتگزاران ملت بوده است و امیدوارم مردمی که در این سال‌های طولانی به من محبت داشته‌اند بدانند که اعتماد و اطمینان آن‌ها را پاس می‌نهم و به خودم و به خدای خودم دروغ نخواهم گفت و عقیده و ایمانم را برای خوشامد کسی به بازی نخواهم گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در طبقه‌ای از اجتماع هستم که شاید در ظاهر مورد انتقاد باشند…اما همیشه با باطنی پاک و بی‌غل‌وغش دستخوش حوادث و مسائل مختلف بوده‌اند و فرصتی نداشته‌اند تا حقیقت وجودی خود را آن‌طور که باید و شاید عرضه کنند…
به گزارش صدای ایران تاریخ ایرانی به بازخوانی نامه ناصر ملک‌مطیعی به روزنامه کیهان در سال ۱۳۵۹ پرداخت.
این هنرپیشه فقید در این نامه چنین نوشته است: «در طول مبارزه خستگی‌ناپذیر ملت ایران هیچ‌گاه این‌ چنین خطر احساس نشده و این ملت نجیب و کهنسال چنین در فشار نبوده است. بدیهی است که هر زمان دشمن چنین کرده پیوندهای ملی و میهنی مستحکم‌تر گشته و ملت بیدار ما یکپارچه و یک‌زبان در مقابل متجاوزین به این سرزمین مقدس ایستادگی کرده است.
از مسائل داخلی می‌گذریم؛ چه در هر خانواده و قبیله‌ای اختلاف و کدورت بروز می‌کند اما هیچ‌گاه پیوندها را نمی‌گسلد و در اوج بحث‌ها و درگیری‌های مسلکی و عقیدتی یکدل و یک زبان و دور از همه مسائل هوشیاری و احساس ملی خود را به دنیا نشان داده‌ایم. همه اقوام و مردمی که در این سرزمین زندگی و تا امروز نام این خاک پرآوازه را حفظ کرده‌اند قلبشان برای سربلندی و سرافرازی این مرز و و بوم می‌تپد و آنجا که پای استقلال و دین و حرمت به میان آید از همه چیز می‌گذرند.
نمونه بارز این احساس و غرور ملی در این چند روز گذشته به حد اعلی رسید و دل‌های ما را مالامال شادی کرد. رهبران روحانی و دولتی با کمال صراحت و شجاعت در رسانه‌های گروهی اعلام کردند که از وجب به وجب خاک این سرزمین دفاع خواهند کرد و نخواهند گذاشت قطره آبی یا مشتی از خاک گرانبهای این سرزمین نصیب اجانب شود. درود و شرف بر این مردمی که با بیانی چنین رسا و ایمان شجاعانه ایستاده‌اند و پیوندهای ملی این مردم شریف را مستحکم‌تر و نزدیکتر می‌کند… قاطعیت و شجاعتی که در این لحظات تاریک و پرخطر این ملت ابراز می‌شود قلب و وجود ما را می‌لرزاند و از این همه همفکری و همگامی و این همه شور و شوق ملی سر به آسمان‌ها می‌سائیم. از شدت این احساس نامه‌ای به پیشگاه ملت ایران نوشته‌ام.
خدا را شاهد می‌گیرم که انگیزه‌ام احساس ملی و حق‌شناسی به همه خدمتگزاران ملت بوده است و امیدوارم مردمی که در این سال‌های طولانی به من محبت داشته‌اند بدانند که اعتماد و اطمینان آن‌ها را پاس می‌نهم و به خودم و به خدای خودم دروغ نخواهم گفت و عقیده و ایمانم را برای خوشامد کسی به بازی نخواهم گرفت. در طبقه‌ای از اجتماع هستم که شاید در ظاهر مورد انتقاد باشند…اما همیشه با باطنی پاک و بی‌غل‌و‌غش دستخوش حوادث و مسائل مختلف بوده‌اند و فرصتی نداشته‌اند تا حقیقت وجودی خود را آن‌طور که باید و شاید عرضه کنند…
هنرمند احساس و افکار گوناگونی دارد که در بعضی اوقات خودش را هم فراموش می‌کند ولی در همه احوال فارغ از مردم نخواهد بود و به خاطر همین در متن و بطن جامعه خویش باشد و در همه نابسامانی‌ها و غم و رنج‌ها و شادی‌ها شریک و سهیم باشد.
ما از میان همین مردم برخاسته‌ایم و در میان همین مردم زندگی کرده‌ایم. وجودمان سرشار از مهر مردم این سرزمین است، زندگی ما همیشه آمیخته با احترام به مقدسات ملی بوده است و هیچ‌گاه به مبانی دینی و اجتماعی خود بی‌اعتنا نبوده‌ایم.
در چنین لحظات حساس و به شکرانه زندگی با این مردم شریف و در این خاک گهربار دست به سوی مردم آزاده و مبارز خود دراز می‌کنم و با ایمان و اعتقاد کامل به خداوند و با اتکا به مردم وطن‌پرست جان خود را در راه آزادی و سرافرازی و سربلندی کشور خویش فدا خواهیم کرد.
در این موقع که ملت ایران دستخوش حوادث ناگوار بین‌المللی و فشار قدرت‌های بزرگ دنیاست، کنار نشستن و نظاره کردن گناه نابخشودنی است. در مصالح ملی یک ملت، پیر و جوان، کوچک و بزرگ وظیفه دارند که صفوف خود را مستحکم‌تر کنند و دور از همه مسائل در مقابل دشمن متجاوز آماده شوند. در این روزهای تاریخی که کشور همسایه ما عراق پاس دوستی را زیر پا گذاشته است و به خانه ما چشم طمع دوخته و می‌خواهد از درگیری‌های موجود و آب گل‌آلود سوءاستفاده کند، ملت بپاخاسته ما ساکت نخواهد نشست و همه دوش به دوش هم سزای این گستاخی را خواهیم داد. این کوچکترین فرد ایرانی که سال‌ها از محبت مردم این سرزمین برخوردار بوده‌ام بپاخاسته، حاضر و آماده آرزو دارم مانند همه سربازان و پاسداران دلیر این سرزمین در خط اول جبهه جان خود را نثار خاک مقدس ایران‌ زمین کنم و از طرف همه همفکران و دوستان به خصوص هم‌دوره‌های سربازی و همکاران هنرمند آماده و گوش به فرمان هستیم تا در جان در کف و اسلحه در دست در مقابل دشمنان این سرزمین جانفشانی کنیم.
بدون آن که غروری داشته باشم یا بخواهم خودخواهی خود را ارضا کنم در آستانه پنجاه سالگی با روحیه و قدرت یک جوان ۲۰ ساله محکم و پابرجا ایستاده‌ام و به نیروی ایمان و عشق به وطن آماده‌ام تا دین خودم را به جامعه خویش ادا نمایم.
این شمشیر آویخته به دیوار که در اطاق من از دوران سربازی به یادگار مانده است هیچ‌گاه این‌چنین مرا نطلبیده است. این است که از صمیم قلب و با سربلندی و سرافرازی می‌خواهم که ما را بطلبید و به ما امکان دهید تا شایستگی خود را در مرزهای این سرزمین مقدس به ثبوت برسانیم.
ناصر ملک‌مطیعی
افسر سوار احتیاط سال ۱۳۳۴
روزنامه کیهان - ۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ »

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: ناصر ملک مطیعی روزنامه کیهان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۸۱۲۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقه‌ای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده‬ ‏دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت‬ ‏انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلب‌ها پدید نمی‌آورد. وقتی به تاریخ می‌نگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسان‌های آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکت‌های اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسان‌هایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.

فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کرده‌اند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمان‌ها و زمین، با عدالت، پا برجا می‌مانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.

اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف می‌سازد که عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده می‌گیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و می‌باشند.

بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست می‌آید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژه‌ای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاش‌ها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجت‌الاسلام و المسلمین نجف لک‌زایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب می‌شود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟

در نهج‌البلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونه‌ای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهج‌البلاغه می‌توانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره می‌کنم و آن نامه ۳۱ نهج‌البلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع می‌شود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت می‌دانیم مخاطب این نامه هستیم.

*نامه ۳۱ نهج‌البلاغه عدالت را چگونه معرفی می‌کند؟

آنجا حضرت یکسری سیاست‌های کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه می‌فرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.

خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل می‌کند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی می‌خوانیم که با عدالت است که آسمان‌ها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور می‌دهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال می‌کند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم می‌بینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … می‌بینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.

*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی می‌بینیم جوامع بشری و حکومت‌ها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمی‌گذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟

امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی می‌داند. حضرت می‌فرماید آنچه باعث شده انسان‌ها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر می‌کنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت می‌فرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمه‌ای باشد و مزرعه‌ای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه می‌شود که واقعاً هر جا ظلم و بی‌عدالتی صورت می‌گیرد ناشی از این است که آن افراد خیال می‌کنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسان‌ها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه می‌شوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمی‌زند چون می‌داند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.

*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار می‌شود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟

ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح می‌شود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم می‌شود لذا می‌گوئیم مصلحت ایجاب می‌کند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا می‌گوئیم مصلحت اقتضا می‌کند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا می‌کند. لذا نمی‌شود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم می‌شوند و ما آنی که عادلانه‌تر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت می‌دهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب می‌کند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم می‌شود.

کد خبر 6086156

دیگر خبرها

  • کیهان: ما محترمانه حجاب سر زنان می کنیم اما رضا شاه با ضرب و شتم حجابشان را برمی داشت
  • «فلسطین و توطئه صهیونیستی انگلیسی» به کتابفروشی‌ها آمد
  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
  • کیهان: با تخلف باید برخورد شود چه دزد باشد چه زن بی‌حجاب!
  • زندگی شهدای «تیم فوتبال آزادی سمنان» سریال می‌شود
  • جیمزوب پازل شکل‌گیری کهکشان‌ها را به هم ریخت
  • خروش موج بیداری انسانی توسط دانشجویان/ حبس دموکراسی در سرزمین مدعیان مردم‌سالاری!
  • خاتمی: بازی با ایران بازی با دم شیر است / عملیات وعده صادق نشان داد که دوران موشک پایان نیافته است
  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا
  • سیاست ارزی غلط دلیل احساس نشدن درآمدهای سرشار نفتی و رشد اقتصادی در زندگی مردم